☆☆برای تو کوچووووووولوی من☆☆

حرفهایم با تو 3

سلام آقایی:دلم برات تنگه خیلی،ازت هم ناراحتم کمی واسه چی؟بماند... دلم این روزا خیلی هوای تو و دانشگاه خودمون رو کرده...واسه نشستن زیر آلاچیق واسه منتظر موندن پیش سرویس واسه پیش هم بودن تو کلاسا واسه چهارشنبه بازار واسه حال و هوای دانشگاه خیلی دلتنگم... کاش میدونستی چقدر اینجا تنهام،چقدر دلگیرم...کاش میدونستی... خیلی روزام سخت میگذره،شبهام که اصلا نمیگذره...وای خدا چرا اینطوری شد سهمم از هرچی که خواستم فقط دوری شد... دوستت داااااااارم عزیزم.
30 مهر 1393

نی نی جووووونم؟؟

بابايى رفته باشگاه،منم دارم واسش اس ام اس ميفرستم که فکر نکنه بيادش نيستم!...ولى ميخوام يه مدت سر سنگين باشم باهاش،بايد بفهمه دلم شکست،بايد بفهمه که هرکارى رو نبايد بکنه،بايد بفهمه بهم دروغ نگه،اخلاقش عوض نشه... بايد بفهمه،ميدونم سخته براش ميگه تنبيهم کن ولى بى اعتنام نکن،بهش گفتم لازمه... گفت:اجازه هست برم باشگاه؟منم بهش گفتم برو... بابات ديوونست توچوووولوم. دووستتون دارم آقايى و نى نى نازى!..
26 مهر 1393

☆☆☆صبح نی نی ما بخیر☆☆☆

صبح قشنگت بخیر مامانی،امروز کلاس دارم ساعت 9:50،کاشکی بارون بیاد.گلم وقتی اومدی تو دنیآی ما و بزرگ شدی میدونم که تو هم از روزا و حال و هوای بارونی خوشت میآد...از این چتر رنگی رنگی خوشگلا از اون کوچولوها برات میخرم که سایه بون چشمآت باشه...دووووووستتداااااارم عسل مامان. بابابایی هنوز خوابه،دیشب گفت ساعت ۷ بیدارش کنم نمیدونه که من دارم واسه تو مینویسم و بیدارم... بوووووووس گل خوشگلم.
26 مهر 1393